۱۳۸۸ بهمن ۱۱, یکشنبه

انتقال آرشیو وبلاگ از بلاگفا به بلاگر


از قرار معلوم مدیر سایت بلاگفا برنامه ریزی فرموده است که هیچ وبلاگ بلاگفایی  اجازه نداشته باشد مطالب اش را از آنجا به سایتهای دیگر کوچ و بنوعی انتقال بدهد . حداقل در این سطح که آرشیو نوشته ها و مطالب قبلی اش را نتواند به جای دیگر منتقل کند . ضمن اینکه برادر شیرازی ایراد بزرگی را مرتکب میشود و متوجه این موضوع مهم نبوده که دست بالای دست بسیار است .


به کمک و راهنمایی دوست نادیده ای  ( آموزش دقیق انتقال ) و با هزاران کلک و رَکب ( مسلمون رو به چه کارایی که وادار نمیکنند ) ما توانستیم آرشیو وبلاگ بلاگفاییمان را به بلاگر انتقال دهیم . ناگفته پیداست که این دوست عزیز و کاردان  زحمت زیادی را متحمل شد تا اینکار خطیر! به انجام برسد . ضمن اینکه از ایشان نهایت امتنان و سپاس را دارم به آقای شیرازی مدیر بلاگفا بعنوان یک برادر بزرگ !( حداقل از نظر سنی ) توصیه میکنم  نکنید اینکارا رو . واللاه قباحت دارد . خوبیت ندارد به علی ! آخه یک وبلاگنویس بعد از چند سالی نوشتن خاطراتش آنرا نتواند به طاقچه دیوار خانه جدیدش بچسباند و یا  حداقل آویزان  میخ دیوار کاهگلی اش کند به دردعمه اش احتمالن بخورد خب . جناب علیرضا خان ! این عمل شما نشان از نوعی مردسالاری و نه البت  ، مردم  سالاری مخصوص  بعضی  ازما ایرانیان دارد . بگذارید بلاگفا رشد کند مثل دیگر سایتهای خارجی و بعضی از سایتهای داخلی مثل بلاگها . با اینهمه ، زحمت دادیم ! ببخشین فضاتان آلوده خاطراتمان شده بود . اگر بار گران بودیم تشریف بردیم بدون اجازه . امیدوارم موفقیت و مقبولیت را در حد "اعلای" آن بر خود بقبولانید . بنظرم این بهترتر است .همچنین امید وافر دارم که  شما قبل از خواندن آخرین سطور این مطلب ِکوچولو ، مرد بزرگتری شده باشید ! توصیه است دیگر . گاهی نعل همراهی میکند و گاهی میخ نابهنگامی .
پ.ن : در مورد کامنت پست قبلی برادر نق نقو که نوشته بودند :  صادق جان عکسها قشنگ است ولی کاش این قاب های قرمز را نداشت  را در اولین فرصت اقدام میکنم به تندرستی اش .  راستی "بک گراند" به زبان ترکی چه میشود . ( صفحه دالیسی ؟ یا دالی صفحه ؟) به واللاه ما با سالوادر دالی هیچ ارتباطی نداریم

۱۳۸۸ بهمن ۱۰, شنبه

اگر دیده باشید هم ،این شکلی اش را ندیده اید

ها ! احتمال دارد بفرمایید که شما روستای هفتصد ساله کندوان را دیده اید . اگر دیده باشید هم این شکلی ندیده اید. آقا خیلی دیرمان شده . الان ساعت یازده صبحه و ما داریم برای بلاگستان عکس آپلود میکنیم و هنوز سر کار نرفته ایم  . اهل و عیال نان نمیخواهند که . اعتیاد هم اعتیادهای قدیم . بر روی تصاویر تقه بفرمایید تا در سایز بزرگتر ببینید

بفرمایید تماشا کنید حلالتان باد



 

 
  
  
  
  
  
  
  
  

 
برگرفته از ایمیل یک دوست عزیز

۱۳۸۸ بهمن ۸, پنجشنبه

دُم خروس غلط میکند در مقابله قسم حضرت عباس

با اجازه اکبر و اصفر آقا ! خوشبختانه ما خوشه ای نشدیم بهیچ عنوان !


ظهری آقای همسایه خانگی ، فیش را برید و داد دستمان و  گفت : پنج هزار تومان ، آخرین فیشی است که تقدیمتان میکنیم .

بعد از گرفتن پول ، خانمش که دم در ایستاده بود گفت : خدا اجرتان بدهد.
حالا وزیر آموزش و پرورش هی تکذیب کند . هی تکذیب کند و اطلاعیه هم بدهد . مَثَلی هست که میگوید : ( ما نفهمیدیم چیز کدام الاغی داخل چیز چه کسی دیگر ) است . با هزاران مجیز خودمان درگیریم . تازه دولتمردان محترم ! فیش میفرستند که " آقا خیر کنید ، بد نمبینید " جناب احمدی نژاد برنامه هاتان صحیح و خودتان هم یک آدم دانشمند  ،تازه  خیلی دوست داشتنی هم تشریف دارین . باور بفرمایین .! ولی آفتابه ، لگن برداشتن  به مملکت هم احتمالن قاعده ای دارد . باور کنیم خب !

۱۳۸۸ بهمن ۶, سه‌شنبه

در خواست کمک و راهنمایی و همکاری برای انجام یک امر خیر


 ایمیلی که در ادامه مطلب آمده ، به سایت ام .اس لینک ارسال شده است . بنیاد بیماری " ای . ال . اس " در کشور هلند تشکیل شده و یتوسط یک ارگان بلژیکی حاضر است برای بیمارانیکه توانایی تهیه دستگاه های مخصوصی مثل صندلی چرخدار و صندلی دوش و ...  را در ایران ندارند بصورت رایگان در اختیار این نوع بیماران بگذارند و ...
لطفن در صورت امکان جهت خبر رسانی  وسیع ، این مطلب را در وبلاگها و وبسایت های خبررسانی لینک دهید 
و نظرات و پیشنهادات خود را در سایت مربوطه و یا از طریق ایمیل به اطلاع این عزیزان برسانید . پیشاپیش از همکاری و کمک به انجام این کار خیر از شما سپاسگزارم .

با مهر و ادای احترام : اهری



دوستان عزیز با سلام و خسته نباشید،
همانطور که قبلا در یک تماس ای.میلی، همراه با معرفی وبسایت ای.ال.اس ایران، مختصرا به اطلاع تان رسانده بودم، همسر من نزدیک به سه سال است که دچار بیماری ای.ال.اس می باشد. بیماری او از پای راست شروع شده و هم اکنون تقریبا تمام بدن او بطور کامل از کار افتاده و توسط سوند تغذیه می شود.همچنین  مدت 7 ماه هم می شود که تنفس مصنوعی می گیرد. نخست در 24 ساعت 7 یا 8 ساعت و در هنگام خواب تنفس انجام می گرفت اما به تدریج و با پیشرفت بیماری میزان تنفس مصنوعی را نیز افزایش داده و هم اکنون 24 ساعته با دستگاه تنفس مصنوعی می گیرد.
دوستان گرامی، از همان ابتدا که بیماری همسرم ای.ال.اس تشخیص داده شد. خانه ما به تدریج از دستگاه های مختلفی پر شد که همسرم برای ادامه زندگی به آنها احتیاج داشت. طبعا با پیشرفت بیماری به تعداد این دستگاهها نیز افروده می شد. طوری که اگر الان شما خانه ما را ببینید در واقع بیشتر شبیه به یک نوع  بیمارستان یا یک مرکز توانبخشی است. از صندلی چرخدار گرفته تا صندلی دوش، تا بالابر و تخت مخصوص و همچنین دستگاههای تنفسی و دستگاه مکالمه (او قادر به حرف زدن هم نیست) و دستگاههای بزرگ و کوچک دیگر. به همین دلیل من و او همواره به این فکر بودیم که در کشورهایی که امکانات مانند اینجاها نیست، بیماران ای.ال.اس چه به روزشان می آید؟ بر همین اساس و با همین فکر بود که نخست اقدام به زدن یک وبسایت اطلاعاتی برای این بیماران کردیم. و  تا چند روز دیگر نیز بنیاد ما رسما تشکیل و تاسیس خواهد شد. بنیادی که هدف آن صرفا  کمک به بیماران ای.ال.اس در ایران خواهد بود. طبق کوشش هائی که من شخصا داشته ام هم اکنون ما می توانیم توسط یک ارگان بلژیکی یک سری صندلی چرخدار، صندلی دوش و... برای استفاده این بیماران به ایران ارسال کنیم. اما نخست باید در آن طرف، یعنی ایران یک ارگان یا نفراتی (غیر دولتی) حضور داشته باشد تا ما بتوانیم این کمک ها را (طبیعی است همه بصورت رایگان) آغاز کنیم. مشابه چنین امکاناتی در هلند یا بلژیک وجود دارند اما لازمه اینکار طی کردن مراحل و ضوابطی است که اینها به آن پایبند می باشند. به عبارت روشن تر ارگان یا بنیاد کمک کننده می خواهد از رسیدن  این وسایل یا امکانات کمکی به مقصد یعنی به بیماران ای.ال.اس مطمئن باشد. به همین دلیل ما برای این کار نیاز به کمک پزشکان و متخصصان و همچنین افراد و یا مراکز پزشکی  ایرانی داریم.
همچنین یکی از اهداف ما اطلاع رسانی در مورد این بیماری به بیماران و اطرافیان آنها می باشد. در همین رابطه وبسایتی که وجود دارد تا حدودی این هدف را عملی می سازد. اما طبعا باید دنبال راه های دیگری نیز باشیم. چون احتمالا تمام هموطنان ما دسترسی به اینترنت و کامپیوتر ندارند. در این زمینه نیز ما نیاز به راهنمائی و نظرات شما داریم. در ضمن یکی از مراکز ای.ال.اس در هلند در هر زمینه ای که نیاز باشد (از نظر آموزشی یا اطلاع رسانی) حاضر به همکاری با بنیاد می باشد. یکی از پزشکان این مرکز، عضو بنیاد نیز هست.
طبعا بنیاد ما تلاش خواهد کرد تا حتی الامکان برای بیمارانی که (به لحاظ مادی) نیاز دارند، نیز کمک رسانی کند. ما در این رابطه نیز برای دسترسی به این افردا به شما و راهنمائی های شما نیاز داریم. من با چند بیمار ای.ال.اس در ایران تماس دارم و می دانم برخی از آنها  وضع مالی خوبی نیز ندارد و گاها با چندین بچه قد و نیم قد  به انتظار فلج کامل و مرگ نشسته اند. من مطمئن هستم که چنین مبتلایانی  (از نظر مالی و خانوادگی) کم نیستند ولی برای اینکه ما بتوانیم کمک رسانی کنیم باید به این بیماران دسترسی داشته باشیم و این نیز به  جز کمک از داخل ایران مکان پذیر نخواهد بود.
دوستان عزیز، من خودم از نزدیک این بیماری را دیده ام و آن را توسط نزدیکترین کسم، یعنی همسرم تجربه کرده ام. این بیماری نه تنها زندگی همسرم، بلکه زندگی من و بچه هایمان را نیز از این رو به آن رو کرده است. این بیماری هولناک که ذره ذره جسم بیمار را که کاملا هوشیار و آگاه است به حصار می کشد و نابود می کند، همراه با بیمار، خانواده و اطرافیان را نیز نابود می کند. به همین دلیل با تمام قدرت و توانم در این راه تلاش خواهم کرد که حداقل این بیماران را تا آنجا که می توانم تنهای شان نگذارم و کمک شان کنم. اما همانطور که گفتم برای این کار به یاری هموطنانی در ایران نیاز دارم.
اکنون سوال من از شما دوستان اینست؛ شما نظرتان در این باره چیست؟ شما که به شرایط ایران از نزدیک آشنائی دارید چه پیشنهاد و چه راه حلی در رسیدن به اهدافی که در بالا شمردم، به نظرتان می رسد؟ و در پایان اینکه خود شما چه کمکی در این زمینه می توانید بکنید؟
با آرزوی موفقیت و سلامتی برایتان، و با امید افتخار آشنائی نزدیک با شما، در ایران یا اینجا در هلند.
فرح شریعت
لینک وبسایت ای.ال.اس ایران:
آدرسهای تماس با ما:
&





۱۳۸۸ بهمن ۴, یکشنبه

آنکه باخته است فعلن انسانیت است



حد و مرز ِ " عاطفه انسانی" تا کجا و به چه حدیست ؟ و تا چقدر به انتها رسیدن اش را به کمک من نوعی نیاز خواهد داشت ؟

ظاهرن "انسانیت"  تنها بازنده این بازیست  .

کلاه



خیلی وقتهاست که قرار است  آباد و درست شود این خراب آباد . هی ، هی ،  ما پیرشدیم و پیرمان در آمد اما خبری درست درمون از درست شدنش را ندیدیم حتا اپسیلونی . هی هی . وعده ها را ظاهرن باد برده است از یاد . و ما به طوفان و به سیل سهمگین وخشمگینی سپرده شده ایم به ناخواسته خودمان . هی هی . ما دنبال یه قران دوزارمون هستیم هنوز و دیگران دنبال رایانه و یا ماشین حسابی که ارقام سرسام آور در آمدشان ! را ضرب و تقسیم کنند و بیشتر بچاپندمان و برای عیش و نوش خود و دوستداران و نزدیکانشان خرج کنند
 هی هی ، هواشناسی میگوید در اهر برف خواهد آمد و ننه پیرمان نگران قطع گاز شهری ست  و با خواندن قرآن و احادیث و نماز و دعای بین الصلاتین روزگار میگذراند . هی هی ، کلاه برداری و کلاه گذاری رسم زمانه شده . باید ختا مواطب جیتان هم باشید . دارند بد جوری خالی میکنند . هی هی ، بگذریم ، شب به نیمه رسیده برویم بخوابیم که تنها کاری که خیلی خوب بلدیم همین خوابیدن مان است . فردا البته شاید روز دیگری باشد

۱۳۸۸ بهمن ۲, جمعه

توصیه اسماییل معمار



کبلایی اسماعیل معمار با پا به سن پیر سالی گذاشته اش به من گفت : بیمار روانی اگر متوجه بیماری اش بود خودش با پای خودش میرفت دکتر و یا روانپزشک و دنبال دوا درمونش .
وقتی نمیرود و یا نمیتواند برود من و توی عاقل که خود را بالغ هم میدانیم وظیفه داریم که ببریمش .

۱۳۸۸ بهمن ۱, پنجشنبه

شکم دَرانی یک گوسپند قربانی!


اگر مایلید تصویر را در سایز اصلی ببینید بر رویش تقه بفرمایید یا بروید ادامه مطلب


پ ن : گاهی تصویر ها ... آه بله ... گاهی تصویرها برای گفتن حرفی آفریده میشوند همانند کلمات و جملاتی که بر زبانمان حالا به هر دلیل ! جاری نمیشوند

۱۳۸۸ دی ۲۸, دوشنبه

دارد تن مان بیشتر میلرزد ( هشدار )



آمار و افزایش روزبروز مراجعه کنندگان را که نگاه میکنم لرزه بر تنم می افتد و موی بر پوست تن ام سیخ میشود. روزانه حدود هفتصد نفر دنبال اطلاعاتی از بیماری ام اس ، از طریق موتورهای جستجو به ام اس لینک مراجعه میکنند .


یعنی وضعیت پیشرفت این بیماری در این سطح دارد رواج پیدا میکند ؟
عصبیت ها یعنی اینقدر بالا گرفته ؟ ایرانی جماعت دارد داغون میشود ؟ من حل این معما را خودم مکتشف نشده ام اما آمار بازدید سایت روزبروز رو به فزونی دارد و این امر مرا نگران میکند .






۱۳۸۸ دی ۲۴, پنجشنبه

۱۳۸۸ دی ۲۳, چهارشنبه

مَش رحیم

تخم خاویار کیلویی چند ؟
اگر حالی باشد داستان مش رحیم را شاید به کلام و یا تصویر و ویدیو کلیپی ادامه دهم . راستی از بچه های اهری کسی یادش هست " مش رحیم نصیری " که در پشت بازار اهر چلوکبابی مخصوص خودش را داشت ؟ و حالا بعد از گذشت مدت های مدید به چه وضع و روزی افتاده ؟
امروز عصری به سراغش رفتم

گوشت قربانی برایش برده بودم ... حواسش به تلویزیون بود . گوشش حتا ورود من را تیک نَزد ! نشستم پیشش . حالی کرد ها ! گفت خیلی خوشحالم که پسر حاج حسن بعد از مدت ها بهش سرزده است . عاقل و بالغه مردیست هنوز . از ایام گذشته گفت و من گریه ام گرفت از صفا و صمیمیتی که در قدیم الایام ، فی ما بین جماعت اهری حاکم بوده و اکنون رنگش پریده است و شاید هم از بین رفته . کلید خانه اش را به بقال سرکوچه سپرده بود و رسیدگی اش از همسایه بغلیسیت هنوز . ... ادامه خواهم داد با مستنداتی مظلومانه از مرد حدود نود ساله اهری که اکنون قدرت حرکت ندارد ! و کسی آنچنان از دول روس و چین و ماچین و بلاد دیگر حمایت اش نمیکند
پی نوشت : حالا هی بنویسید که از این نوع غذای از پیش تعیین شده همه سوپرها دارند ! توصیه دارم : لطفن پیشخوانتان را دستمال بکشید

۱۳۸۸ دی ۱۹, شنبه

توصیه‌های مهم دکتر Vinay Goyal برای پیشگیری از آنفلوآنزای نوع A یا خوکی

توصیه ای برای پیشگیری از آنفلوآنزای خوکی:
در هنگام اپيدمي جهاني يك بيماري، امكان عدم تماس با عامل آن بيماري تقريباً غيرممكن است در حاليكه امكان پيشگيري از ابتلاء به آن وجود دارد.
هنگامي كه هنوز سالم هستيد و بدن شما علائمي از ابتلاء به آنفولانزاي نوع A را نشان نمي‌دهد، رعايت چند دستورالعمل ساده از ابتلاء به بيماري و يا توسعه آن جلوگيري مي‌نمايد.
تنها راه ورود ويروس آنفولانزاي نوع A از طريق دهان يا بيني مي‌باشد. براي پيشگيري از بيماري كافيست نكات زير را رعايت نمائيد:

1) دستهاي خود را چندين بار در روز بشوئيد.
2) هيچيك از اجزاء صورت خود را لمس نكنيد و در مقابل اين وسوسه مقاومت نمائيد. (مگر براي خوردن، نوشيدن، شستشو و ساير امور ضروري)
3) دوبار در روز با آب نمك ولرم قرقره نمائيد (مي‌توانيد از محلول ليسترين نيز استفاده نمائيد.) ويروس آنفولانزاي نوع A از هنگام ورود از طريق دهان يا بيني به مدت 2 الي 3 روز در گلو باقي‌مانده و همانجا تكثير مي‌شود. با قرقره محلولهاي ضد‌عفوني كننده مانند آب نمك يا ليسترين مي‌توانيد از تكثير ويروس و ابتلاء به بيماري جلوگيري نمائيد. اين توصيه ساده را بي‌اهميت تلقي ننمائيد.
4) همانند بند 3، بيني خود را نيز حداقل يك بار در روز با آب نمك شستشو نمائيد. اين موضوع ممكن است براي برخي افراد كمي مشكل بنظر برسد اما با كمي تمرين موفق خواهيد شد.
5) مصونيت خود را از طريق مصرف غذاها و ميوه‌هاي حاوي ويتامين C افزايش دهيد. چنانچه ناچار از مصرف قرصهاي ويتامين C مي‌باشيد، از وجود روي (Zinc) در آنها اطمينان حاصل نمائيد.
6) هرچه مي‌توانيد مايعات گرم مانند چاي،‌قهوه و .... بنوشيد. اثر نوشيدن مايعات گرم مشابه قرقره نمودن آب نمك اما بصورت معكوس مي‌باشد.
با قرقره نمودن، ويروس را از بدن خارج مي‌نمائيم و با نوشيدن مايعات گرم، ويروس را به داخل معده انتقال مي‌دهيم كه در آنجا امكان تكثير ندارد.
پيشنهاد مي‌كنم اين دستورالعملها را براي سايرين ليست نمائيد. شما نمي‌دانيد چه اشخاصي ممكن است با توجه به آن زنده بمانند.
منبع : وبلاگ زیتون

۱۳۸۸ دی ۱۸, جمعه

آنچه به ما ربط دارد



"پوتین" از جمله گزینه هاست که مربوط به ما نمیتواند باشد .

او یا مال سربازها و افسر هاس و یا مربوط به وزیر روسیه ... آنچه به ما مربوط است ظاهرن . همین کفش کتونی و یا دمپاییست !

اجماع و اجتماع لامصب


اووف ، اووووف ، اُف . داریم داغون میشویم بخاطر پای پنجره به انتظار نشستنمان .

بازهم کوچه مان ، دلتنگ علی کوچولوی شیرین زبان ماست هنوز (+)

۱۳۸۸ دی ۱۵, سه‌شنبه

۱۳۸۸ دی ۱۴, دوشنبه

1388/10/14

دو روز " یعنی حدود 48 ساعت " است طوفانی شهرمان را در برگرفته است که نگو و نپرس . ( البته هنوز هم ادامه دارد ) گاهی آنقدر پنجره ها و روشنایی آشپزخانه زوزه میکشند و به صدا در می آیند و تکان نامانوس میخورند که ترس وَرمان بر میدارد . من تا بحال با همچی معضلی در این همه سال زندگانی ام مواجه نبوده ام . مسئله را که با ننه جانمان مطرح کردیم . فرمودند : از علایم ظهور است . مگر خدا به دادمان به رسد !

۱۳۸۸ دی ۱۳, یکشنبه

احمق خان !

عادت کرده ایم اشتباهات و ندانم کاریهای خود را پنهان کنیم تا اینهمه را با هزار و یک "رنگ حنای اصل هندی " بتوانیم رنگش کنیم و فکر کنیم که رنگش کرده ایم و کار را تمام .

خودمان سر جمش اگر بکنیم از نظر علم ریاضی با استناد به نظریه ای و با این اعتقاد که : "گِردش کردیم" . خیلی احمق خان باید تشریف داشته باشیم . باور بفرمایید .

۱۳۸۸ دی ۱۲, شنبه

۱۳۸۸ دی ۱۱, جمعه

تولد

آی به قربانتان گردم
روز تولد من اول اَمرداد است و بود که گذشت . "تن ناز"یا (طناز) جان ِ حسینی و "شراره "مهربان , "دختر همسایه " گرامی و "بی بی باران "عزیز ! گویا من اشتباهی تاریخ داده ام در فیس بوک ، معذرت میخام . خیلی وقتست که از چل سالگی گذشته ایم . الهی بگردمتان که تبریک گویم شدید . با اجازه بزرگترها ، میبوسمتان .

فرا خوان

با عوض کردن گوشی موبایل مان همه دوستان ریختند به هم . لطفن شماره تیلفون موبایلتان را برایم ایمیل کنید تا سیو اش کنم . با عرض معذرت و مقداری ممنون !