۱۳۹۰ اسفند ۹, سه‌شنبه

زمانه ، با ترجمه شهربانو خاتون عزیز



شعر نو به سبک تورکی

همان طوری که انتظار داشتم شهربانو خاتون مهربان ترجمه ای بر شعر مطلب قبلی مان ارسال کردند که حقیر از همین تریبون از زحماتشان تقدیر و تشکر میکنم .و شما را دعوت میکنم برا شنیدن اورجینال مطلب  و خاندن ترجمه اش
آی آقالار بیر زمانه گلیبدی / ای آقایان زمانه ای رسیده
ائو صاحابی دای مهمانی به یه نمیر / صاحبخانه مهمان را نمی پسندد
اوشاقلار بؤیویوب جاوان اولوبدور / بچه ها بزرگ و جوان شده اند
باج اوغلولار دای خالانی به یه نمیر / خواهرزاده ، خاله را نمی پسندد
قدیمین دب لری ایستیر ییغیشا /  آداب و روسوم قدیمی دارند از بین می روند
عقلیمه گلمیین لر گلیر باشا / آنچه به عقلم نمی رسید دارد به سرم می آید
ایندی حوققا قویور قارداش – قارداشا / حالا کلک می زند برادر به برادر
دئییر حقم ، حق اولانی به یه نمیر / می گوید حقم و حق را نمی پسندد
بایرامدا بیر دفه یئییردیک دویو / یک باردر عید  برنج می خوردیم
قئینردی قازاندا جیزلیغین پی یی / توی دیگ چربی جغوربغور می جوشید
ایندی بورونلارا ده یه نده آبگوشون ایی / حالا وقتی بوی آبگوشت به بینی می رسد
پیتزا آختاریر دای شوربانی به یه نمیر / پیتزا می خواهد و شوربا را نمی پسندد
یازیرام بو سؤزو من یانا – یانا / می نویسم با جگری پرسوز
منی باغیشلاسین او مهربان آنا / مرا ببخشند مادران مهربان
ائله بیر ایش گؤردو خانیم قئین آنا / کاری کرده مادرشوهر با عروس
دای گلین لر قئین آنانی به یه نمیر / دیگر عروس ها مادرشوهرها را نمی پسندند
عاشق حیدر چوخلو دالی قالیبدی / عاشق حیدر خیلی عقب مانده
یامان اؤزون دردسره سالیبدی / خودش را عجب توی دردسر انداخته
بئش گون گئدیب نخجوان دا قالیبدی / پنج روزی در « نخجوان »  مانده
قئییدیب گلیب دای دویجانی به یه نمیر / برگشته دیگر « دویجان » را نمی پسندد
*
اینجیمه بختیندن باخ زمانه یه / از بختت نرنج زمانه را نگاه کن
زمانه ایندی اینسانلارا یول گؤرسه دیر / حالا زمانه به مردم راه نشان می دهد
اوشاق بؤیوک ، آنا دیلین به یه نمیر / بچه ، بزرگ ، زبان مادری را نمی پسندد
اوشاقلار بؤیوگه یول نیشان وئریر / بچه ها به بزرگترها راه نشان می دهند
چای لار جوشغون گلیر دنیانی ییخیر / رودها با خروش جاری شده ، دنیا را خراب می کنند
یوخسوللوق چوخالیب کاسیبی سیخیر / فقر زیاد شده و فقیر را دلتنگ می کند
کهریزلر قورویوب ماتوردان چیخیر / قنات ها خشک شده و آب از موتورها بیرون می آید
لوله لر چشمه یه بئل نیشان وئریر / لوله ها بر چشمه ها پشت شان را  نشان می دهند
گلین سه سین قئین آنایا اوجالدیر / عروس صدایش را بر مادرشوهر بلند می کند
غم شله سی مرد ایگیدی قوجالدیر / بار غم جوانمرد را پیر می کند
اوغلانلار ساچ قویور قیزلار آزالدیر / پسرها گیسویشان را بلند و دخترها کوتاه می کنند
ایندی به ی گلینه تئل نیشان وئریر / حالا داماد به عروس تئل نشان می دهد
آجین مصیبتین نه بیلر توخلار / سیر از درد گرسنه چه می فهمد
غیرتلی دردینی اوره کده ساخلار / آدم با غیرت دردش را در دلش نگه می دارد
پالچیق آراسیندان چیخان قور- قوردلار / کرمهائی که از زیر خاک بیرون آمده اند
شاهمار ایلانلارا دیل نیشان وئریر / بر شاه مارها زبانشان را نشان می دهند
کل آزالیب بیر – بیرینن دؤیوشمور / پهلوانان کم شده و با هم مبارزه نمی کنند
چاققال اؤزون پلنگیله ده ییشمیر / شغال جایش را با پلنگ عوض نمی کند
جئیرانلار مات قالیب گلیب سو ایشمیر / گوزن مبهوت مانده آب نمی خورد
قارقالار کهلییه گول نیشان وئریر / کلاغها به کبک ها گل نشان می دهند
ستار نه قدیر یازاسان سؤز گلیر / ستار هر چقدر بنویسی باز حرف داری
زمانین بعضی سی اوره یی دلیر / بعضی دردهای زمانه دل را می خراشد
کوره کن قئین آتایا بیر حربه گلیر / داماد بر پدرزن رجز می خواند
سیلله سین وورماغا ال نیشان وئریر / برای سیلی زدن به او دست نشان می دهد
*
آی آقالار بیر زمانه گلیبدی / ای آقایان زمانه ای رسیده
نابلد بلده یول نیشان وئریر / غریبه به آشنا راه نشان می دهد
گون اورتادان سورا ، آخشاما یاخین / بعد از ظهر و نزدیک غروب
بئش تومن تاپانلار پول نیشان وئریر / آنکه پنج تومنی پیدا کرده پولش نشان می دهد
آخدی گؤزومون یاشی دؤندو عمانا / اشک چشمم جاری و عمان شده
شیطان دؤنوب لعنت دئییر شیطانا / شیطان بر شیطان لعنت می فرستد
بئش کیلاس درس اوخویوب اونودا شبانا / پنج کلاس درس خوانده آن هم شبانه
یئددی دیل بیله نه ، دیل نیشان وئریر / به کسی که آشنا به هفت زبان است ، زبان یاد می دهد
کاتیب یئتیردین اصلین سونونا / کاتب به اصل مطلب رسیدی
سککیزینه ، دوققوزونا ، اونونا / به هشتم و نهم و دهم رسیدی
صرافلار بویونلارین چکیب قینینا /  صرافها در انزوا فرو رفتند
پالاندوز زرگره لعل نشان وئریر / پالاندوز به زرگر لعل نشان می دهد
*
................

توضیحات :
شاه مار نوعی مار است که من معادل فارسی اش را پیدا نکردم.
"تئل" موئی است که روی پیشانی می ریزند و از پیشانی تا روی ابروها می رسد . خواستم گیسو ترجمه کنم که تئل با گیسو یک کمی فرق دارد.

۱۳۹۰ اسفند ۸, دوشنبه

زمانه !




شاید فرصتی شد تا ترجمه اش را هم بذارم اینجا . اگر هم دوستان مترجم وقت کردند ترجمه کنند تا زیر همین مقال بیاورم برای یادگار بدهکار و مدیونشان خاهم بود . شهربانو خاتون؟ دیگر دوستان عزیزم؟ ... برای ترجمه این زیبا گفته های "عاشیق" کمک کنید لطفن